به برجعلی قول دادم که هر از گاهی شعرهامو که تو وبلاگ قبلیم میذاشتم ، دوباره اینجا منتشر کنم. چند روزی از کنکور میگذره و دیدم بهانه ی خوبیه برای به روز رسانی دوباره ی این شعر.

زبان حال نونهالانی که این روزها مستعد خودکشی شده اند :

تو لیلایی منم مجنون تو کنکور

سرا پا فکرم و حیرون تو کنکور

فکم کنده شده از نطق روی تو

تو فطری و منم قربون تو کنکور

میان استرس گشتم هلاک تو

ندیدم من لبی خندون تو کنکور

بیا با خود بیار آینده ی ما را

بیا دست منو تنبون تو کنکور

بیا و وا رهان ما را ز علافی

یه ملت می شود مرهون تو کنکور

اگرآیی تو آسان ازبرای این مخ مسکین

شوم من چاکر و ممنون تو کنکور

 

ته کلوم :

یادش بخیر ... روزی که من کنکور دادم همه ی دوستام قبل از ورود به جلسه حالت تهوع و اسهال داشتن اما صبحانه با بابام آبگوشت خورده بودم و همش دنبال یه چیزی بودم که تکه گوشتی رو که گیر کرده بود لای دندونم دربیارم.

چندکلوم ختم کلوم :

* مال ِ خوردن که یتیم نداره ... همین که گفتم ... حرف نباشه ... جمله سازیم حرف نداره.

* وایسا دنیا ... من بد ماشینم .

* شبحی پا پتی میان خوابهایم ول می گردد ... بازهم شکست عشقی خوردی ؟؟؟