گنجشکی که می نویسد

تمام عمر خویش را

به اعتکاف نشسته ام

میان مهر بودنت

کنار لطف لایزال تو

به وقت ناب آرزو

میان عطر سیب ویاس و اطلسی

درست بال به بال تو

تویی دلیل روزه های نا شکسته ام

همان که قطره های بغض بی امان من

برای او سجود می کنند

همان که چکه ها مهر او

به دست پر سخاوتش

میان قلب کوچکم

هبوط می کنند

ته کلوم :

بهترین محراب برای اعتکاف ، خویشتن ِ خویش است ... ازقید زمان و ماکن خاص باید رها شد ...او همیشه و همه جا حبل الوَرید ماست .

 چند کلوم ختم کلوم :

* خوب میدانی که همیشه غرق خواهم شد در اقیانوس چشمهایت ، وقتی تمشک های وحشی لبانم را می چینی.

* توی این شهر جهنمی که من زندگی میکنم به هرکی که روزه میگیره باید یه مزدا تری جایزه بدن. دمای هوا امروز52 درجه بود... اوس کریم دمت جیز بابا ، ایول داری.

* کبک ما عرعر میکنه ... کبک شما چطور؟

* ساعت دیواری خونمون یه زمانو نشون میده ، ساعت کامپیوترم یه زمان ، ساعت موبایلمم یه زمان دیگه. کلا از تنظیم افتادیم و یه جایی میان هزارتوی زمان گم شدیم.