فضول باشي
امروز از روي بيكاري رفتم سراغ سررسيد فرزان و يادداشتهاشو خوندم.
در چند صفحه آخر سررسيد، شماره تلفن دوستاشو نوشته بود.
به اسامي برخي از اين افراد توجه كنيد:
بهروز كلاهبردار چاق
فريد ماهواره
داوود تك چرخ
محمد دايتي
استاد علي سبيل
ته كلوم :
مي ترسم آخرش خلافكار از آب دربياد.
چندكلوم ختم كلوم :
* تو تاكسي نشسته بودم كه يه جفت ابروي خوشگل تو آينه توجه ام را جلب كرد ، به صورت
خانمي كه كنارم نشسته بود نگاه كردم ، نه ابروها مال اون نبود. سر وگردنمو كمي بالاتر كشيدم
هه هه اينا كه ابروهاي خودمه... يعني چند وقته من به صورتم دقيق نشدم ؟
* من و فرزان هرشب از كنار قبرستون شهر رد ميشيم ، قراره يه شب بريم توش قدم بزنيم.
* بهش ميگم به نظرت ما ميريم بهشت يا جهنم ؟ بي هيچ رو دربايستي ميگه: جهنم.![]()
+ نوشته شده در سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ ساعت 19:2 توسط الی
عشق تنها سهم مرغ عشق نیست